رهسپاریم باولایت تاشهادت

                           رهسپاریم باولایت تاشهادت

پیام وبلاگ :حامی ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان اسیب نرسد.


 

ديديم كه مي شناسيمش .... و تصويرش را از اين پيش در خاطر داشته ايم. ديديم كه مي شناسيمش. نه آن سان كه ديگران را ... و نه حتي آن سان كه خود را. چه كسي از خود آشناتر ؟ ديده اي هرگز كسي نقش غربت در چهره خويش بيند و خود را نبشناسد ؟!

 

ديديم كه مي شناسيمش و دوستش مي داريم. آن همه كه آفتابگردان آفتاب را. آن همه كه دريا ماه را .... و او نيز ما را دوست دارد آن همه كه معنا لفظ را.

زمين مهبط است نه خانه وصل. در اينجا نور از نار مي زايد و بقاء در فناست و قرار در بيقراري. زمين معبر است و نه مقر .... و ما مي دانستيم. پروانه اي دوران دگرديسي اش را به پايان برد و بال گشود و پيله اش چون لفظي تهي از معنا از شاخه درخت فرو افتاد. رشته وحي گسست و ما مانديم و عقلمان. عصر بيّنات به پايان رسيد و آن آخرين شب ديگر به صبح نيانجاميد.

عزيز ما اي وصي امام عشق

آنان كه معناي ولايت را نمي دانند در كار ما سخت درمانده اند. اما شما خوب مي دانيد كه سرچشمه اين تسليم و اطاعت و محبّت در كجاست. خودتان خوب مي دانيد كه چقدر شما را دوست مي داريم و چقدر دلمان مي خواست آن روز كه به ديدار شما آمديم سر در بغل شما پنهان كنيم و بگرييم. ما طلعت آن عنايت ازلي را در نگاه شما باز يافتيم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزواي ما را شكست.

سر ما و قدمتان كه وصي امام عشق هستيد و نائب امام زمان

 

ديديم كه مي شناسيمش. بيشتر از خود ... تا آنجا كه خود را در او يافتيم. چونان نقشي سرگردان در آبگينه كه صاحب خويش را بازيابد و يا چونان سايه اي كه صاحب سايه را ... آن صورت ازلي را چه كسي بر اين لوح قديم نقش كرده بود ؟ مي ديديم كه چشمانش فاني است اما نگاهش باقي. مي ديديم كه لبانش فاني است اما كلامش باقي. چشمانش منزل عنايت ازلي بود و دهانش معبر فيض ازلي و دستانش ... چه بگوييم ؟ كاش گوش نامحرمان نمي شنيد!

 

ديديم كه مي شناسيمش و او همان است كه از اين پيش طلعتش را در آب و باد و خاك و آتش ديده ايم. درخورشيد آنگاه كه مي تابد. در ابر آنگاه كه مي بارد. در آب باران آنگاه كه در جستجوي گودال ها و دره ها بر مي آيد. در شفقت صبح در صراحت ظهر در حجب شب در رقت مه و در حزن غروب نخلستان در شكافتن دانه ها و در شكفتن غنچه ها .... در عشق پروانه و در سوختن شمع.

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شده در تاريخ جمعه 23 دی 1390برچسب:, توسط عارف امیری